محل تبلیغات شما

این بچه لاکپشتِ نگون بخت

سال هاست…

از تخم در می آید

وُ سوی تو می دود!

اما مُقدر است

در آخرین قدم

یعنی در آستانه ی دریا

دَمر شود

نُه ماه غلت خوردم وُ

اصرار داشتم

در آن رَحِم لباس شوم

تا بپوشی ام

هر نطفه ای

که دوست ندارد پسر شود…

هر نطفه ای

که دوست ندارد وَرم شود…

گفتم وَرم شوم!

وَرمی در درونِ تو!

تا هی بزرگ تر بشوم

تا جنونِ تو

همراه قد کشیدن من

بیشتر شود…

شعر : حسین صفا

چه بارونی چه رویایی کجا میری بی من کجاهایی دستامو یادت میره دنیامو غم میگیره تا الانشم دیره نذار گم

ما را به چشم سر ببین

ما را به چشم سر نبین

ایکه ,دوست ,ندارد ,وَرم ,تو ,نطفه ,دوست ندارد ,ایکه دوست ,نطفه ایکه ,تا هی ,تو تا

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

دنیای پونی