محل تبلیغات شما

خاطرات گیس بریده

دستهای پدرم مثل تبر می مونه هر وقت منو میزنه مثل درختی که عمرش به سر اومده زیر پام خالی می شه و با سر و صورت به در و دیوار می خورم و زیر پا هاش له و لورده می شم ، استخونام تیر می کشه و سرم درد می کنه ، چشمام می سوزه دیگه هیچ چیز به جز مشت و لگد های پدرم تو حافظم نمی مونه مجبورم بنویسم تا چیزی رو فراموش نکنم ولی مگه می شه ؟؟؟؟؟

دستهای سنگین و سفتش .، اینجام ولی حس نمی کنم.

احساس می کنم مثل مرگ بالا ی سرم  ایستاده و الانه که دوباره با تیرش خوردم می کنه .

چشماش مثل چشمای دانیاسور می مونه !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

ما حالا.

حالا دستش مثل تبر شده انگار میزنه ، کمرمو ، دستامو ، پا هامو ، ریشه هامو ، خورد می شه ، قطع می کنه ، دیگه هیچی نمی شنوم . هیچی نمی فهمم . چی شد . چی شد که بابام . اون بابا ی نازم . اون بابا ی تپل . تبدیل به دانیاسور شده . چشماش . .

نمی تونم .

نویسنده : ؟؟؟؟؟

P

چه بارونی چه رویایی کجا میری بی من کجاهایی دستامو یادت میره دنیامو غم میگیره تا الانشم دیره نذار گم

ما را به چشم سر ببین

ما را به چشم سر نبین

، ,نمی ,مثل ,سر ,شه ,ی ,می کنه ,می شه ,چی شد ,هیچی نمی ,کنه ،

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

مسابقه فرهنگی هنری دل‌نوشته