محل تبلیغات شما



 ترانه سرا : علی بحرینی

بعد از اون حرفا

بعد از این دردا

هر کی بود

میرفت

اون همه عاشق

این همه تنها

هر کی بود

میرفت

هر زمان فکرم

سمت رفتن رفت

با قلبم

برگشتم

زندگی با تو

حس خوبی داشت

از این حس نگذشتم

چه بارونی

چه رویایی

کجا میری

بی من

کجاهایی

دستامو یادت میره

دنیامو غم میگیره

تا الانشم دیره

نذار گم شم

تو تنهایی …

اینجا جای موندن نیست

نای موندن نیست

پای موندن نیست

هیشکی با من نیست

هرچی که خواستم

اینجا اصلا نیست

تنهام

اینجا دور من درده

زندگیم سرده

رنگ هر سالم

تا ابد زرده

تنها تنهایی باورم کرده

تنهام …

M&P


خاطرات گیس بریده

دستهای پدرم مثل تبر می مونه هر وقت منو میزنه مثل درختی که عمرش به سر اومده زیر پام خالی می شه و با سر و صورت به در و دیوار می خورم و زیر پا هاش له و لورده می شم ، استخونام تیر می کشه و سرم درد می کنه ، چشمام می سوزه دیگه هیچ چیز به جز مشت و لگد های پدرم تو حافظم نمی مونه مجبورم بنویسم تا چیزی رو فراموش نکنم ولی مگه می شه ؟؟؟؟؟

دستهای سنگین و سفتش .، اینجام ولی حس نمی کنم.

احساس می کنم مثل مرگ بالا ی سرم  ایستاده و الانه که دوباره با تیرش خوردم می کنه .

چشماش مثل چشمای دانیاسور می مونه !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

ما حالا.

حالا دستش مثل تبر شده انگار میزنه ، کمرمو ، دستامو ، پا هامو ، ریشه هامو ، خورد می شه ، قطع می کنه ، دیگه هیچی نمی شنوم . هیچی نمی فهمم . چی شد . چی شد که بابام . اون بابا ی نازم . اون بابا ی تپل . تبدیل به دانیاسور شده . چشماش . .

نمی تونم .

نویسنده : ؟؟؟؟؟

P


در دیده من اندرآ وز چشم من بنگر مرا

زیرا برون از دیده ها منزل گهی بگزیده ام

 

چندان خواهی درنگر در من که نشناسی مرا

زیرا از آن کم دیده‌ای من صدصفت گردیده‌ام

در زخم او زاری مکن دعوی بیماری مکن

صد جان شیرین داده‌ام تا این بلا بخریده‌ام

پیش طبیبش سر بنه یعنی مرا تریاق ده

زیرا در این دام نزه من زهرها نوشیده‌ام

من از برای مصلحت در حبس دنیا مانده‌ام

حبس از کجا من از کجا مال که را یده‌ام

تو مست مست سرخوشی

من مست بی‌سر سرخوشم

تو عاشق خندان لبی

من بی‌دهان خندیده‌ام 

 

شاعر : مولانا

P


گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم

چه بگویم که غم از دل برود چو ن تو بیایی

ای که گفتی مرو اندر پی خوبان زمانه

ما کجاییم در این بحر تفکر تو کجایی

شمع را باید از این خانه به در بردن و کشتن

تا به همسایه نگوید که تو در خانه مایی

عشق و درویشی و انگشت نمایی و ملامت

همه سختست تحمل نکنم بار جدایی


به به چه روز خوبی چه حسن تصادفی ، حامد آقا حامد حامد بده بهش خفش کن آبرو باسم نذاشته چشه باسه چی همچین وحشی شده خجالت نمی کشه ، چی می خوای دنبال چی می گردی ، این همه کوفت و زهره مار داری یه قرص آرام بخش درست و حسابی نداری ، چرا فلوکساتین دارم اگزاسپام دارم دیاسپام دارم دروزپام دارم ، بابا این زپام زپام ها رو نمی خوام یه آرامش قوی هالا ،کس دارم خیلی عالیه خیلی خوش اخلاقت می کنه بیا بیا بگیر ، این چیه ، اول قرصا تو بخور ، اینو مادر داده بدی به من هان مادر داده آره ، آره بابا داد نزن بیا ،بزا تو جیبم ، دستت چی شده دعوا کردی نه کتکت زدن هان اًی بی غیرت لال شدی ولی علی خوشم اومد ازت آفرین باریکلا کیف کردم اونجور جلوش وایستادی قوم ظالمین همینه دیگه باید تو روش وایستاد داد زد تا حق تو ازش بگیری ، تو هم داد بزن ،من نمی تونم داد بزنم من هیچ وقت این طور روشون واینستادم من بابا یه آدم ترسو بدرد نخورم من مثه تو نیستم ، موبایل داری ، موبایل بیا دیگه دارم حالم از این خونه بهم می خوره از این آدم های دور و ور بابا نزدیکه چهل سالمه می دونی خیره سرم نه شغله ثابتی دارم نه خونه و زندگی مستقل نه زنی نه بچه ای آخه من کی باید رو پا خودم وایستم هان رو هر دختری دست گذاشتم ایراد گرفت بابا که نه آقا این بدرد ما نمی خوره این خونش به خونه ما نمی خوره کلاسه ما این نیست بهش می گم بابا من می خوام یه آپارتمون بگیرم خونه و زندگی را بندازم میگه با کدوم پول تو اصلا می دونی بابا چقدر پول داره نه واقعا می دونی آره دیگه رءیس کارخونه و صنف بلور فروشاست ولی می دونی ثروت واقعی بابا چقدره نه می دونی الو محسن جون سلام علی ام الو الو الو علی ام سنتوری کاشونک قربونت برم جونم . الو باز یه پیغام دیگه از علی بد بخته علی تنها علی پر غم امشب ریختن تو عروسی مون زدن سازم و لت و پار کردن خودمو علیل و چلاق کردن فقط همینو کم داشتم مهم نیست دنبال مهم نیست تموم این حرف ها بهونست بهانه های عاشقانه است اما تو کوه درد باش طاقت بیار و مرد باش ، همین طور نشستین به این شعر و ورا گوش می دین که چی بشه ، اوا چرا خاموش کردی بیچاره مگه نشنیدی چی گفت یه چیزیش شده چلاق شده ، شنیدم هیچ چیش نیست ، این وقت شب گناه داره لابد دکتری دوایی چیزی احتیاج داره ، نه خیر خیالتون راحت .


این بچه لاکپشتِ نگون بخت

سال هاست…

از تخم در می آید

وُ سوی تو می دود!

اما مُقدر است

در آخرین قدم

یعنی در آستانه ی دریا

دَمر شود

نُه ماه غلت خوردم وُ

اصرار داشتم

در آن رَحِم لباس شوم

تا بپوشی ام

هر نطفه ای

که دوست ندارد پسر شود…

هر نطفه ای

که دوست ندارد وَرم شود…

گفتم وَرم شوم!

وَرمی در درونِ تو!

تا هی بزرگ تر بشوم

تا جنونِ تو

همراه قد کشیدن من

بیشتر شود…

شعر : حسین صفا


کجا می ری این موقع شب یه دقیقه من نمی تونم تنها باشم ، مامانت می گه بهتره من برم بهش یه سری بزنم اون که الآن کس و کاری و نداره ، کی می گه نداره پدر داره مادر داره برادر داره اون تمایل کوفتی هست فقط انقدر همه رو تیغ زده هیشکی چشم دیدنه شو دیگه نداره ، مادر تو که می شناسی هی همش می گه گناه داره گناه داره دلش برای همه می سوزه ، خوب دل منم می سوزه ولی اون دیگه شوهر من نیست من دیگه تصمیم خود مو گرفتم با هاش هیچ آینده ای ندارم هیچ امنیتی ندارم مگه آدم چقدر زنده می مونه آخه اینم شد زندگی ، آروم باش ، چه جوری آروم باشم دیگه تحمل هیچی رو ندارم از همه چی حالم بهم می خوره از همه چیز بدم می آد از این شهر خشن دروغ گو بی رحم که همه رو معتاد و بد بخت می کنه کی فکر شو می کرد علی سنتوری که از اون خانی آباد تا همین شمرون کوفتی همه عاشقش بودن به این روز بیوفته مجوز همه کنسرتاشو لغو کردن کاست شو نذاشتن بده بیرون باسه چندر غاز پول مجبور شد بره خونه هر ننه قمری بزنه برا اجاره خونه این اون که چی یکی پول نداشت یکی می خواست بهش حال بده کشید خورد آه علی سنتوری اینم شده وعض ما .

چاپ اول کتاب از نظر من قابل انتشار نیست به علت یه سری اشکالات so منتظر چاپ بعدی هستیم.


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

شکارگاه